افغانستانگزارش های تحلیلی

صلح واژه آشنا درعالم ناشناسی

صلح واژه آشنا درعالم ناشناسی
خالد احمد کوهستانی

مقدمه
صلح واژه بسیارآشنا درذهن همه ماست ، اما اینکه ما آن را در ابعاد مختلف حیات خود چگونه باید تجربه کنیم ، برای بسیاری ما هنوز تا اندازه ناشناخته و بسیار قابل درک نیست، به همین دلیل انگیزه برای تحریرمتن مقاله که در ذیل مطالعه خواهید فرمود در ذهنم خلق شد و تاحد توان تلاش برای بیان ساده، فشرده و واقعی این کلمه درقالب این متن نموده ام. تردیدی نیست که تحت عنوان “صلح “مقالات بی شماری در جریان چهار دهه اخیر به رشته تحریر درآمده است اما تفاوتها را که شما نسبت به مقالات و رسالات دیگر با مطالعه خواهید یافت، بررسی واژه صلح از لحاظ واژه شناسی (معنای لغوی و اصطلاحی ) وتعریف آن در ابعاد مختلف فعالیت های روزمره ما خواهد بود. تمنا دارم که مقاله ذیل بتواند گام کوچک و موثر در روند تامین و تجربه این واژه آشنا “صلح” اما کاملا بیگانه با جامعه که از سال ها در جستجوی آن هستیم ،باشد.

چکیده
اینکه صلح یک فرایند ضروری برای حیات افراد و جوامع میباشد، اما شناخت کامل آن لازمیست، تا بدانیم صلح درحقیقت چیست؟ دراین مقاله درمورد واژه شناسی و تعریف آن از دیدگاه های مختلف به طور فشرده خواهیم پرداخت تا شناخت واقعی ازصلح در ابعاد دینی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و روانی داشته باشیم وبه این نتیجه برسیم که آیا درجامعه که ما در آن زیست میکنیم صلح به معنی واقعی آن برقراراست یا خیر؟

کلید واژه: صلح،امنیت ، آزادی،جنگ،خشونت، عدالت اجتماعی .

مبحث اول واژه شناسی صلح

صلح یک واژه عربی است به انگلیسی آنرا Peace و به پشتو آنرا سوله میگویند، که در فرهنگ های فارسی به طور ذیل ترجمه شده است
الف: معنای لغوی
از صلح درفرهنگ ها ولغت نامه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تعاریف متعدد و اندازهای متفاوت صورت گرفته است، که در ادامه به شماری از آن می پردازیم:
لغت نامه دهخدا: آشتی، تراضی میان متنازعین، سازش، هدنه، هواده.
فرهنگ معیین: آشتی کردن، آشتی، دوستی، عقدی که دو طرف در مورد بخشیدن چیزی یا گذشتن از حقی در مقابل هم تعهد میکنند، صلح نامه قراردادی که بین دوطرف جنگ ویا دعوا نوشته یا شرایط تحت جنگ درآن قید میشود.
فرهنگ عمید: آشتی کردن، سازش کردن، سازگاری با دوست و دشمن. (سیاسی)- دست کشیدن از جنگ با عقدر قرار داد. (حقوق) عقدی که در آن کسی ملکی، مالی، یا حقی از خود را به دیگری واگذار میکند و میبخشد.
ب: معنای اصطلاحی – صلح در اصل واژه عربی است که به معنای سازش، آشتی کردن و ختم جنگ میباشد به این معنی که در بین هم آشتی کردن، با هم سازش کردن و جنگ را خاتمه دادن را صلح گویند، بعضی از محققین نیز در این مورد افزوده اند، ماننده محقق حلى که در شرایع الاسلام در تعریف صلح مى نویسد: صلح عبارت است از عقدى که براى پایان دادن تنازع تشریع شده است و متفرع بر غیرش نیست اگر چه فایده آن را افاده مى کند، و یا مرحوم میرزا حسن بجنوردى در کتاب «القواعد الفقهیه» در تعریف صلح مى نویسد: حقیقت صلح عبارت از تراضى و تسالم بر امرى است اعم از این که آن امر کالا باشد یا از اقسام نقود، یا از اعمال یا غیر این‌ها؛ انشاء این تسالم به صیغه عقد صلح باشد یا غیر آن، و فرقى نمى کند که صلح مسبوق به خصومت باشد یا ملحوق به آن باشد یا خصومت امرى است که حصول آن متوقع مى باشد، بنابراین در تمامى مواردى که ذکر گردید اطلاق صلح به آنها حقیقتاً نه به نحو عنایت و مجاز صحیح مى باشد.
قابل یاد آوری است که صلح در فرهنگ های سیاسی و اقتصادی معناها و تعریف های خالص ندارد اما در بعضی مواردی که با یک جریان و یا یک فرایند وصل گردیده است تعریف های را در پی، داشته ماننده اینکه در فرهنگ سیاسی آرش صلح آفرینی به معنی اقدامیکه برای ایجاد تفاهم و توافق میان طرف های درگیر به شیوه آشتی جویانه انجام گیرد شده است و یا هم صلح باور به معنی کسی که جنگ و خشونت علیه انسان ها را محکوم می کند و یا هم صلح کوشی ینی اقدامات دیپلماتیک هماهنگ و جدی در مورد خاص با هدف دست یابی به صلح است، آمده است.

مبحث دوم
تعریف جامع صلح

صلح به معنی واقعی آن عبارت است از، آزادی از جنگ، منع خشونت و تامین عدالت اجتماعی به ویژه زمانیکه مردم با هم شاد زندگی کنند و بدون اختلاف نظر با هم کار کنند را صلح گویند.
جهت روشن شدن بیشتر موضوع میخواهیم در اینجا واژه های کلیدی” صلح” ( آزادی، جنگ، خشونت و عدالت اجتماعی) را تشریح نمایم
الف – آزادی
آزادی به معنی آزاد بودن از قید وبند، حق و انجام دادن خواسته ها بر اساس تفکر و اراده خود،داشتن اختیارکامل، نه داشتن اسارت و بردگی را آزادی گویند.
ب – جنگ
جنگ به معنی درگیری های مسلحانه بین دو وگاهی هم میان چندین جهت است، درگیری های مسلحانه باعث کشتار زنده جان ها و بربادی جامعه میگردد ،اما نباید فراموش کرد که جنگ دارای انواع دیگرازگونه ، جنگ های سرد “تبلغاتی و جنگ های سایبری نیز درتاریج جهان تجربه شده است.
ج – خشونت
خشونت رفتاری غیرعادی است که به اصطلاح از زور و قوت فزیکی یا غیر فزیکی استفاده میشود که دارای انواع فزیکی، روانی، و جنسی میباشد که برای تامیین خواسته های فردی خود بالای دیگران تحمیل میگردد.
د – عدالت اجتماعی
عدالت اجتماعی بر خواسته از 8 عنصر است، که میتوان با تطبیق آن در جامعه عدالت را تامین کرد، این 8 عنصر تامین عدالت اجتماعی را به طور ذیل تشریح مینمایم
• قانون صحیح: در تامین عدالت اجتماعی وضع قانون صحیح که مصالح مادی و معنوی همه شهروندان را به طور یکسان تضمین کند و با اسرار و جودی انسان و اصول روابط حاکم بر روابط اجتماعی بشر هماهنگ بوده و بتواند جامعه را به سوی هدف نهایی رهنمود گرداند.
• قانون گرایی: قانون هرچند عادلانه و برخاسته از علم و حکمت باشد، اگر خوب اجرا نشود، نمی‌تواند عدالت را در جامعه پیاده کند. اجرای قانون به مدیریت توانا و شایسته نیاز دارد
• اخلاق: همانگونه که اخلاق از منابع قانون گذاری است و قانون گذار متاثر از اخلاق است، عدالت اخلاقی کارگزاران و عامه مردم مهم ترین پشتوانه عدالت اجتماعی است
• شایسته سالاری : در نظام عادل، شایسته سالاری به عنوان یک اصل مطرح است. گزینش‌ها بر مبنای ضوابط است نه روابط. نظامی که رسالتش اقامه عدالت است، تبعیض در واگذاری اختیارات را برنمی‌تابد. در جامعه‌ای که شایسته‌سالاری حاکم نباشد، عدالت قربانی می‌شود، زیرا از نظامی که خود بدون ملاک و معیاری روی‌کار آمده باشد، نمی‌توان انتظار اجرای عدالت داشت
• نظارت اجتماعی: نظارت اجتماعی از مهم‌ترین و کارآمدترین راهکارهای اجرای عدالت است، حکومت موظف است که زمینه‌های نظارت اجتماعی را فراهم سازد تا شهروندان بتوانند این وظیفه ملی را بدون دغدغه و نگرانی انجام دهند، در زندگی اجتماعی هرضرر فردی امکان دارد که به صورت زیان اجتماعی درآید؛ به همین دلیل عقل و منطق به هر فردی از اعضای جامعه اجازه می‌دهد که در راستای تأمین عدالت اجتماعی و پاک نگه‌داشتن جامعه از ناروایی‌ها، ستم‌ها و تبعیض‌ها بکوشند.
• پیوند استوار حکومت و ملت: حکومت و ملت نقش تعیین کننده‌ای در اجرای عدالت دارند. به همان نسبتی که کارگزاران نظام موظف اند در برپایی عدالت بکوشند، مردم نیز رسالتی دارند. اقامه عدالت نیازمند تعاون و همیاری جدی حکومت و مردم است.
• جایگاه مردمی و داشتن کارگزاران نظام : ارتباط حکومت و مردم در روش و منش حاکمان تأثیرگذار است و موجب می‌گردد که آنان زی مردمی پیدا کنند. همسان‌زیستی آنان با مردم بخصوص اقشار محروم، اعتماد و همبستگی ملی را تقویت می‌کند. تفاوت فاحش سطح زندگانی کارگزاران با سطح زندگی عامه مردم، مدیریت جامعه را با بحران مواجه ساخته و سرانجام از کارآمدی ساقط می‌سازد.
• مبارزه با ستمگرایی: بدون شک در هر جامعه‌ای افراد زورمند و از خودراضی وجود دارند که عدالت را برنمی‌تابند و تلاش‌های عدالتخواهانه را مزاحم منافع و بهره‌وری شخصی خود می‌دانند؛ بنابراین همواره می‌کوشند که سلطه ستمگرانه خود را بر مردم حفظ کنند. به همین دلیل درنظام عادل، همان‌گونه‌که قیام دایمی و همه‌جانبه برای عدالت یک رسالت است، مبارزه مستمر و فراگیر با عوامل و زمینه‌های ستم نیز به عنوان یک وظیفه عمومی مطرح است؛ چراکه با وجود عوامل ستم و حاکمیت ظالمانه، دستیابی به عدالت امکان پذیر نیست، اشخاص ستمگرا منافع شخصی خود را نسبت به منافع جمعی ترجیح میدهند که نظم جامعه را اخلال نموده و زندگی مردم را به مشکل مواجه میکنند ، با این نوع افراد باید مبارزه جدی صورت گیرد.

مبحث سوم
آموزه های اسلام ونظریه های متفکرین جهان درمورد صلح
درتمام ادیان جهان، کلمه ” صلح” واژه مقدس دانسته شده است، همه ادیان درجهان پیروان شان را به صلح دعوت نموده اند، که در اینجا به نمایندگی ازهمه شان صلح را ازدیدگاه اسلام بطور فشرده مورد بررسی قرارمیدهیم.
الف- صلح به اساس حکم قرآن واحادیث نبوی:- از دیدگاه اسلام صلح به معنای آشتی و آرامش بخشیدن به جامعه می باشد، صلح واژه ای قرآنی می باشد، قرآن کریم در ایات متعدد مسلمانان و بشریت را به صلح و آرامش فرا می‌خواند و اهمیت ‌آن را همواره گوش‌زد می‌کند
چنانچه خداوند ج درآیه 61 سوره انفال، قرآن می فرماید (وإِن جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيم)
ترجمه: و اگر دشمنان به صلح و مسالمت تمایل داشتند تو نیز مایل به صلح باش و کار خود به خدا واگذار که خدا شنوا و داناست.
همچنان در آیه 128 سوره نساء قران کریم فرموده است (وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحًا ۚ وَالصُّلْحُ خَيْرٌ ۗ وَأُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ ۚ وَإِنْ تُحْسِنُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا)
ترجمه : و اگر زنی بیم داشت که شوهرش با وی مخالفت و بد سلوکی کند یا از او دوری گزیند باکی نیست که هر دو تن به گونه‌ای به راه صلح و سازش باز آیند، که صلح به هر حال بهتر است، و نفوس را بخل و حرص فرا گرفته. و اگر (درباره یکدیگر) نیکویی کرده و پرهیزکار باشید، خدا به هر چه کنید آگاه است.
رسولُ اللّه صلى الله عليه و آله و سلم می فرماید : إن اللّه عَزَّ و جلَّ أحَبَّ الكِذبَ في الصَّلاحِ، و أبغَضَ الصِّدقَ في الفَسادِ (بحار الأنوار : 77/47/3)
ترجمه: خداوند عزّ و جلّ، دروغ گفتن به منظور ايجاد صلح و آشتى را دوست دارد و راستگويى به قصد فساد انگيزى را دشمن مى دارد
آیات و احادیث زیادی در مورد صلح از جانب خداوند متعال ج و پیغمبر گرامی ص آمده است که در این تحقیق جهت صرفه جویی وقت از ذکر آن خود داری میکنیم

ب :- صلح از دیدگاه متفکرین جهان
اینکه صلح یک نیاز ضروری برای حیات و پیشرف جوامع یک امر ضروری خوانده شده است به این خاطر فلاسفه و دانشمندان نیز در این مورد آرام نه نشسته و نظریه های در این مورد ارایه نموده اند، که به طور مثال چند نظریه ازآنها درذیل ذکر می نمایم:
ارسطو:- در كتاب سياست چنين مي‌گويد: زندگي آدميان نيز ميان جنگ و آشتي و كار و آسايش بخش مي‌شود و كارهاي آدمي نيز برخي لازم، پاره‌اي سودمند و دسته‌اي پر ارج است و رجحاني كه به هر كار داده مي‌شود بايد به سبب كار براي آسايش و چيزهاي لازم و سودمند براي چيزهاي پر ارزش باشد.
امانوئل كانت : به مفهوم فرديت كه با مفهوم آزادي لازم دارد توجه كافي داشت و البته آزادي مورد نظر وي همچون ساير احكام اخلاقي، از سخن اموري نيست كه قابل استنباط با عقل نظری باشد و تحصيل آنها، صرفاً با عقل عملي امكان‌پذير است. دستيابي به اين آزادي، متضمن استقلال انسان در برابر سيطره هر ابرقدرت دروني، بيروني و قيود تحميلي است. كانت در كليت تفكر خود با مليتاريسم (نظامي‌گري) و قوه قهريه مخالفت ورزيده و هدف عقلاني هر جنگ را صلح مي‌شمارد. به نظر وي هرچه ويرانگري جنگ كمتر و شرايط صلحي كه طرف پيروز تحميل مي‌كند از انتقامجويي كمتري برخوردار باشد، صلح به دست آمده مي‌تواند که طولاني‌تر و مطمئن‌تر باشد و صلح مطمئن سودمند نسبتاً پايدار، تنها هدف معقول در هر جنگي است. مهم‌ترين دغدغه فكري كانت در اين باب، شناسايي شرايط عملي استقرار صلح جاودانه است ولي به رغم پذيرش ضرورت اعمال زور براي حمايت از قانون در دولت‌هاي مستقر، انديشه اعمال زور را براي حفظ نظم بين‌المللي – چه از نظر منطقي و چه از حيث عملي – بيهوده تلقي مي‌كند. استقرار نظم بين‌المللي از نظر كانت، آنگاه ميسور است كه حكومت‌ها آزادانه از به راه انداختن جنگ عليه يكديگر چشم‌پوشي كنند. نكته لازم‌الذكر اين است كه كانت به رغم آنكه جنگ را سرچشمه همه شرها و تباهي‌هاي اخلاقي شمرده است اما در عين حال بر اين نكته اصرار داشته كه هر شهروندي بايد آماده دفاع از كشورش در برابر تجاوز خارجي باشد و در عين حال كه جنگ از نظر او، شكل حاد خودپرستي طبيعي است اما دفاع از خود را – چه در مقياس ملي و چه شخصي – واكنشي طبيعي و ضروري مي‌دانسته‌ است
ولتر – فيلسوف بزرگ فرانسه – میگوید : در زماني كه با شما سخن مي‌گويم،‌100 هزار نفر از همنوعان مكلاي ما، صد هزار نفر را براي چند وجب خاك مي‌كشند، مقصود تنها دانستن اين موضوع است كه اين چند وجب خاك، به كسي به نام سلطان تعلق خواهد گرفت يا به يك نفر ديگر كه معلوم نيست چرا قيصرش مي‌نامند، تقريباً هيچ يك از اين حيوانات، آن حيواني را كه به خاطر او گلوي ديگران را مي‌ درد، نديده است.
مولانا جلال‌الدین محمد بلخی: مولانا جلال‌الدین محمد بلخی صوفی و متفکر جهان اسلام که طعم تلخ جنگ را چشیده بود، و از ترس یورش و هجوم مُغل‌ها، به توصیه سلطان خوارزم‌شاه مجبور به ترک سرزمین و کاشانه خویش از بلخ شده و آواره دیار غربت شدند، سال‌ها در شهر های مختلف جای گرفتند و بل آخره با خواست سلطان علاءالدین سلجوقی در شهر قونیه مسکن گزیدند نیز در مورد صلح آرام نه نشسته و گفتنی های زیادی را بر ما گذاشته است که نمونه هایش را در اینجا تحلیل میکنیم.
مولانای بزرگ هر گز خواهان جنگ نبوده و همیشه صلح را مفید برای پیشرفت جامعه میدانست که در بیت ذیل نیز اشاره با آن داشته است.
اگر مر تو را صلح آهنگ نیست
مرا با تو ای جان سر جنگ نیست
تو در جنگ آیی روم من به صلح
خدای جهان را جهان تنگ نیست
جهانی‌ست جنگ و جهانی‌ست صلح
جهان معانی به فرسنگ نیست
مولانای بزرگ معتقد بود که جنگ هر گز راه حل نیست و همه را دعوت به صلح میکرد:
هر چیز که اندیشی از جنگ از آن دورم
هر چیز که اندیشی از مهر من آنستم
تا عشق تو بگرفتم سودای تو پذرفتم
با جنگ تو یکتا ام با صلح تو هم‌دستم

مولانا ضمن بیان راه و روش صلح و آرامش، راه کار عملی را نیز پیش پای ما می‌گذارد و هم‌چون پزشک حاذق، تشخیص و مداوا را یک‌جا به کار می‌بندد، و هیچ‌گاهی نا‌امیدی را به خود راه نمی‌داد و تلاش‌های فردی را در راستای امر خیر نادیده نمی‌گرفت، بلکه به آن توصیه و تاکید هم می‌کرد؛ زیرا سعی و کوشش هر یکی از ما در جهان پیرامونی به هدر نرفته و به تعبیری، آب قطره‌قطره دریا می‌گردد.
تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید
تو یکی نه‌ای، هزاری، تو چراغ خود برافروز
که یکی چراغ روشن ز هزار مرده بهتر
که به است یک قد خوش ز هزار قامت کوز

نتیجه گیری
بعد از تحقیق همه جانبه فوق در مورد صلح به این نتیجه می رسیم، تا زمانیکه در یک جامعه آزادی ای که خواسته ها بر اساس تفکر خود انجام نه شود وجود نه داشته باشد، درگیری های مسلحانه ختم نه شده باشد، خشونت از بین نه رفته باشد، عدالت اجتماعی که در آن قانون صحیح، قانون گرایی، اخلاق نیکو، شایسته سالاری، نظارت اجتماعی، پیوند استوار حکومت و ملت، جایگاه مردمی و داشتن کارگذاران نظام، مبارزه با ستمگران و ترقی جامعه وجود نه داشته باشد آن جامعه را جامعه صلح آمیز نمیتوان گفت.
اکنون میتوانیم براساس این یافته ها، تصویر حقیقی جامعه خود را در پیوند به صلح ببینیم و به این نتیجه برسیم، که آیا در جامعه ما صلح بر قراراست یا خیر؟

فهرست منابع
1 قرآنکریم
2 بلخی، مولانا جلالدین محمد، دیوان شمس تبریزی،جلد اول، سال 1391، نشر اقبال
3اصغری، محمود، عدالت اجتماعی،اندیشه حوزه 1388 شماره 55 ، نشر پرتال جامع علوم انسانی
4 مهدوی، ابراهیم،کانون وکلا 1335 شماره 47 تهران ایران
5 سلیمی، عبدالحکیم، مجله کتاب نقد زمستان 1384 شماره 37، تهران ایران
6- عمید، حسن، فرهنگ عمید،سال 1384 ، انتشارات امیر کبیر
7- دهخدا،علی اکبر،فرهنگ دهخدا،1390، انتشارات دانشگاه تهران
8- معین،محمد، فرهنگ معین، سال 1386،نشر زرین
9- بابایی، غلام رضا،فرهنگ سیاسی آرش، 1391، انتشارات آشیان
10- آشوری،داریوش، دانشنامه سیاسی،1392، انتشارات مروارید،تهران
11- کاظمی،محمد کاظم، دیوان خلیل الله خلیلی،1390،نشر عرفان،محمد ابراهیم شریعتی افغانستانی

مطالب مشابه

جواب دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back to top button