
فریدالله ادیبآیین؛ هنرمند چندوجهی، از نقاشی مفهومی تا مجموعهداری فرهنگی
فریدالله ادیبآیین یکی از برجستهترین هنرمندان معاصر افغانستان است که با سبک منحصربهفرد خود در عرصه نقاشی مفهومی و اکسپرسیونیسم انتزاعی شناخته میشود. او نهتنها نقاش، بلکه منتقد هنری، موسیقیدان، مجموعهدار و مخترع نیز هست و آثارش جلوهای از ترکیب ژرف مفاهیم تاریخی، فلسفی، موسیقایی و بصری را به نمایش میگذارد.
سبک نقاشی
ادیبآیین پیرو جنبش اکسپرسیونیسم انتزاعی است، اما با رویکردی ویژه که خود آن را «نقاشی چندوجهی و چندحسی» مینامد. در این سبک، او از تلفیق رنگ، صدا، ریتم، شعر و نماد بهره میبرد تا تجربهای چندلایه و همزمان برای بیننده خلق کند. آثار او در مرز میان انتزاع مفهومی، نقاشی کنشی، میدان رنگی و ناتورالیسم درونی حرکت میکنند. نقاشیهای او اغلب سرشار از انرژی، موسیقیمحور، و فلسفی هستند که به جای بازنمایی عینی، به تفسیر ذهنی و احساسی جهان میپردازند.
تکنیک و شیوه اجرایی
ادیبآیین تکنیکهایی چون پاشیدن و چکاندن رنگ، کار با کاردک و ماله، و نقاشی روی بوم خوابیده بر زمین را بهکار میبرد. او در آثارش از ابزارهای غیراستاندارد مانند چنگک، پارچه، و سازهای موسیقی برای خلق بافت و حرکت استفاده میکند. تکنیکهای او گاه به شیوهای “موسیقایی” پیش میروند؛ بدین معنا که ساختار آثار او با نتهای موسیقی هند کلاسیک همچون “راگاها” پیوند دارد و رنگها نیز براساس چرخه رنگ و تئوری صدای درونی انتخاب میشوند.
تلفیق موسیقی، نقاشی و معنا
ادیبآیین از موسیقی هندی کلاسیک، بهویژه نظام راگا و تالا، بهره میگیرد تا ساختارهای ریتمیک و ملودیک در آثارش ایجاد کند. او نُتهای موسیقی را به رنگها ترجمه میکند؛ برای نمونه، نُت “ری شودا” را با رنگ قرمز نارنجی و نُت “سا” را با زرشکی مرتبط میداند. این تطبیق میان صوت و رنگ، تجربهای همزمان از دیدن و شنیدن را القا میکند. آثار او نهتنها دیداریاند، بلکه حسی، درونی، و واجد موسیقی تصویری هستند.
مجموعهداری و گردآوری آثار فرهنگی
ادیبآیین نخستین مجموعهدار رسمی افغانستان شناخته میشود. مجموعه او با عنوان «راه لاجورد» شامل آثار فرهنگی، تاریخی و هنری افغانستان است که از سوی اداره کل موزههای وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی ایران به ثبت رسیده است. این مجموعه نشاندهنده عمق توجه او به حافظه تاریخی و میراث فرهنگی افغانستان است.
چندوجهی بودن آثار
آثار فریدالله ادیبآیین فقط نقاشی نیستند؛ بلکه ترکیبی از نقاشی، شعر، موسیقی، تاریخ، فلسفه و حسنگاری هستند. او با بهرهگیری از لایههای بصری، آواشناسی و مفهومپردازی، مخاطب را در موقعیتی قرار میدهد که با هر بار نگاه به اثر، معنایی جدید کشف کند. این تجربه «چندوجهی» نهتنها ناشی از رسانههای گوناگون در اثر است، بلکه از ساختار اندیشگانی و فلسفی او نیز سرچشمه میگیرد.