افغانستانجهانسیاستگزارش های تحلیلیمقاله

امنیت متزلزل، سیاست سرگردان: نگاهی تحلیلی به وضعیت بحرانی پاکستان

 

 

با نگاهی ولو سطحی در می یابیم که سیاست خارجی پاکستان همیشه با چالش های گوناگون مواجه بوده و مخصوصا با هند و افغانستان که گاه گاهی حتی به تصادمات نظامی منجر گردیده است.

اگر سیاست خارجی این کشور را از بدو تولد آن ( 1947یعنی 78سال قبل) در ارتباط با افغانستان مورد بررسی قرار دهیم مشاهده میشود که همیشه روابط بین این دو کشور خالی از اما و اگر نبوده و در بین بررسی روابط همه کشور های همسایه در جهان می بینیم که پر تنش ترین رابطه است.

در یک نگاه کوتاه در می یابیم که پاکستان اگر چه حکومت ها و نظام های حاکم آن بجز یک دوره متباقی در پی کودتا ها بوجود آمده است ولی هیچیک از این حاکمان با حکام افغانستان حتی در یک برهه هم رابطه ای بدور از مشکل نداشته است. برخورد های سیاسی، تبلیغات در سطح مطبوعات، به آتش کشیدن بیرق های همدیگر و حتی تصادمات فزیکی را میتوان در تاریخچه روابط این دو کشور ملاحظه کرد.

همینطور این کشور در ارتباط کشمیر نیز همیشه رابطه خصمانه با هند داشته است که از نظر ما این موضوع به موضوع اقتصادی و مخصوصا سهمیه آب جهلوم و چناب و سهمیه رود اندوس بستگی دارد و بحث های دفاع از مسلمین کشمیرو اسلام و کفر همه تبلیغاتی است که میتوان آنرا عوامفریبی نام نهاد.

پاکستان همیشه در پی برهم زدن امنیت سایرین مخصوصا افغانستان بوده و هست و همین اکنون که گرفتار برخورد های شدید داخلی است گاه گاهی این همه را نسبت میدهند به افغانستان و در تبلیغات و نا امنی های پاکستان، افغانستان را دخیل میدانند. درحالیکه این همه نا امنی که امروز در پاکستان مشاهده میشود برخاسته از ضعف مدیریتی حکومت موجود در این کشور میباشد.

خوبست قبل از اینکه سخن خود را در مورد این موضوع بیان کنیم، نگاه کوتاه می اندازیم به وضعیت موجود در این کشور مخصوصا کناره گیری های دسته جمعی از صفوف نظامیان (ارتش و پولیس ) و تاثیر آن در جامعه و حکومت این کشور. البته باید اذعان بدارم که آنچه دراین ارتباط مطالعه می فرمایید خلاصه ای از اخبار وگزارشهای که از طریق رسانه ها و سایت های خبری بدست آمده میباشد:

در ماه‌های اخیر، پاکستان با چالش‌های جدی در نهادهای امنیتی خود مواجه بوده است که شامل تهدید به استعفای گسترده در میان نیروهای پولیس و تغییرات مهم در ساختار رهبری نظامی می‌شود.

پس از حمله انتحاری در مسجد پولیس لاینز پشاور در اوایل سال ۲۰۲۳ که منجر به کشته شدن بیش از ۱۰۰ نفر، عمدتاً افسران پولیس شد، بیش از ۱۰۰٬۰۰۰ افسر پایین‌رتبه پولیس خیبر پختونخوا تهدید به استعفای جمعی کردند، آن‌ها خواستار تحقیقاتی شفاف و بی‌طرفانه در مورد این حادثه شدند و هشدار دادند که در صورت عدم پاسخگویی، امنیت نیروهای پولیس به خطر خواهد افتاد.

در فوریه ۲۰۲۵، بیش از ۱۰۰ افسر پولیس در لاهور به دلیل غیبت مکرر و امتناع از انجام وظایف خود اخراج شدند، این اقدام بی‌سابقه نشان‌دهنده نارضایتی و مشکلات درون‌سازمانی در نیروهای پولیس است.

در نوامبر ۲۰۲۴، پارلمان پاکستان قانونی را تصویب کرد که دوره خدمت فرماندهان ارتش، نیروی دریایی و نیروی هوایی را از سه به پنج سال افزایش می‌دهد، این اقدام با مخالفت شدید برخی ازجناج ها از جمله حزب تحریک انصاف به رهبری عمران خان مواجه شد که آن را تلاشی برای تقویت نفوذ نظامی در سیاست کشور می‌دانند.

ترکیب نارضایتی در میان نیروهای پولیس، تغییرات در رهبری نظامی و تنش‌های سیاسی با اپوزیسیون نشان‌دهنده بی‌ثباتی در ساختارهای امنیتی و سیاسی پاکستان است. ادامه این روند می‌تواند منجر به کاهش اعتماد عمومی به نهادهای دولتی، افزایش نفوذ گروه ‌های افراطی و تشدید درگیری ‌های داخلی شود.

متاسفانه زمام داران پاکستان این همه موج نارضایتی را نادیده انگاشته و بجای اینکه فکری به حال کشور و مردم شان نمایند و در پی جبران اشتباهات شان در نحوه حکومتداری خود برایند، گاهی به اتهام بستن ها و تهدید های که در این دور از زمان خریدار ندارد و گاهی هم بخاطر انحراف افکار عامه در کشور خود اقدام به حملات هوایی در مناطق سرحدی با افغانستان می نمایند که گویا مراکز مخالفین خود را در هم می کوبند. در حالیکه این گونه حرکت ها امروز به کسی پوشیده نمانده و آنچه عملا مشهود است اینست که وضعیت پاکستان با اینگونه حرکات نه تنها بهبود نیافته بلکه بحران با شدت و اوجگیری ادامه وتشدید خواهد یافت.

به نظر میرسد که برای پیشگیری از وخامت اوضاع، این کشور نیاز به اصلاحات ساختاری، تقویت شفافیت و پاسخگویی در نهادهای امنیتی و تلاش برای کاهش تنش‌های سیاسی از طریق گفت‌وگوی ملی و مشارکت همه‌جانبه ضرورت دارد، نه لجاجت های بی ثمر و بی نتیجه.

وقتی نیروهای پولیس تهدید به استعفا می‌کنند یا به‌دلیل امتناع از وظایف اخراج می‌شوند، این نشان‌دهنده یک شکاف عمیق در انگیزه، حمایت روانی و اعتماد به رهبری است. این مسأله مخصوصاً در مناطقی مانند خیبر پختونخوا که در معرض حملات مکرر شبه‌نظامیان هستند، خطرناک است و پاکستان باید متوجه باشد که این وضعیت با اتهام بستن به افغانستان و یا بستن مرز های تجاری که خسارت آن بیشتر متوجه مردم و تاجران پاکستانی است، هرگز حل نمی گردد.

ضعف در ارگان‌های نظامی و پولیس، دقیقاً همان چیزی است که گروه‌هایی مثل تحریک طالبان پاکستان (TTP) یا داعش-خراسان برای تقویت فعالیت خود به آن نیاز دارند. وقتی مردم و نیروهای امنیتی حس کنند دولت دیگر نمی‌تواند از آن‌ها محافظت کند، فضا برای مخالفین حکومت بازتر می‌شود. ازطرفی هم تمدید دوره خدمت فرماندهان نظامی و نفوذ گسترده ارتش در تصمیم‌گیری‌های کلان، احساس “دولت نظامی غیررسمی” را در ذهن بسیاری از شهروندان به‌وجود آورده است. حتی میتوان گفت که این موضوع در میان حامیان سنتی ارتش هم شک و تردید ایجاد کرده.

تحریک انصاف به رهبری عمران خان، ارتش را به مهندسی انتخابات، سرکوب مخالفان و حفظ ساختار قدرت متهم می‌کند. شکی نیست که در چنین فضایی، امکان گفت‌وگوی سیاسی کاهش می‌یابد و رویارویی خیابانی و خشونت‌آمیز محتمل‌تر می‌شود.

باتوجه به آنچه گفته آمدیم میتوان این موارد را محتمل به حساب آورد: تنش ادامه می‌یابد، موج نارضایتی در نیروهای امنیتی تشدید می‌شود. حملاتی که تروریستی میخوانند در شهرهای بزرگ افزایش می‌یابد. اپوزیسیون و ارتش درگیر جنگ قدرت بی‌پایان گردیده و پاکستان بحرانی را تجربه خواهد کرد که نه تنها به زمامداران موجود بلکه برای منطقه خطر ناک خواهد بود.

اینرا نیز باید اذعان بداریم که تشدید بحران و در صورتیکه اقدام به راه حل منطقی نگردد مواردی همچون تضعیف کامل ساختارهای امنیتی، فروپاشی بخش‌هایی از نظم داخلی، احیای شدید شورش‌های قومی یا فرقه‌ای (در بلوچستان، وزیرستان و حتی کراچی) مداخله مستقیم یا غیرمستقیم رقبای حاکمیت موجود در پاکستان را قطعا بدنبال خواهد داشت.

با توجه به آنچه گفته آمدیم، تداوم وضعیت موجود را برای پاکستان بی نهایت خطر ناک دانسته و متذکر می شویم که پاکستان باید نخست به رفع تنش با همسایگان برآمده و با گام های صادقه اقدام به حل تنش های موجود که خود آفریده است نماید.

در ارتباط حل مشکلات افغانستان و پاکستان ما قبلا طرحی را ارائه نمودیم و یکبار دیگر به آن تاکید می نمایم و چنانچه اگر توضیحی هم لازم باشد ما آمادگی خود را اعلام می نماییم، حل مشکلات بین افغانستان و پاکستان از دیدما یک ضرورت انکار ناپذیراست و آنچه را بیشتر و بیشتر تاکید می نماییم همدیگرپذیری، صداقت در گفتار و کردار میباشد. نگاه های مغرضانه و اقدامات توآم با فریب و نیرنگ گرهی از این مشکل هرگز باز نخواهد کرد.

غلام علی صارم

31 حمل1404

مطالب مشابه

جواب دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back to top button